دوای درد کتاب نخوانی
چند وقتی است در مقطع کوتاهی از سال، تب فعالان عرصه کتاب اعم از کتابدار، ناشر، نویسنده و … بالا می رود؛ اما سایر مردم جامعه کمتر حس و حال آنها را درک می کنند، فقط مثل اینکه از پشت شیشه، تماشاچی باشند؛ اما چرا حس و حال خوبی که کتابداران، ناشران، نویسندگان و … جامعه در هفته کتاب دارند در آحاد جامعه پندان قابل مشاهده نیست؟ مگر از دوران کودکی، کتاب خودش را برای ما معرفی نکرد که «من یار مهربانم، دانا و خوش زبانم»؛ اما چرا بعدها از این یار مهربان، دانا و خوش زبان غافل می مانیم و در زندگی جا را برایش تنگ می کنیم؟ گرانی و در دسترس نبودن کتاب، مشغله های ذهنی و کاری، وقت ناکافی و … از مهمترین دلایلی است که برای نخواندن کتاب بر می شمرند؛ اما آیا واقعا همینطور است؟
با یک بررسی کلی و عمومی و شناختی که از جامعه حاضر، به دست می آید، می توان گفت دلایلی که کتاب و کتابخوانی را از سبد و برنامه زندگی کنار گذاشته، دردی بالاتر از همه موارد پیشین است و آن «نشناختن خود» و یا «عدم خودشناسی» است. شناختن جنبه های مختلف وجود، یکی از مهمترین وظایف انسان است. هر فردی تا زمانی که شناخت صحیحی از «خود حقیقی»، ویژگیها و نیازهایش نداشته باشد، دچار «جهل مرکب» است و این، درد «بد درمان»، احساس نیازی در انسان به وجود نمی آورد تا در صدد رفع آن برآید؛ بنابراین حرکت، تکاپو و تلاش را از موتور محرکه درون می گیرد و انگیزه مطالعه را ایجاد نمی کند.
اگر نیاز به خواندن و مطالعه در هر فردی به وجود بیاید مطمئناً به دنبال رفع نیاز بر می آید چنانکه انسان با احساس گرسنگی به دنبال غذا و با احساس تشنگی به دنبال آب می رود، راههای به دست آوردن آنها را می آموزد و مناسبترین روشهای رفع نیازش را انتخاب می کند. آحاد جامعه اگر نیاز به خواندن کتاب را هم احساس کنند پس از یادگیری روشهای مطالعه با انتخاب بهترین و مناسبترین روش، به مطالعه کتاب روی می آورند تا نیاز خود را به فهم دقیق برطرف کنند.
درد بیشتر افراد جامعه این است و اگر غیر از این بود با وجود منابع فراوان و در دسترس بودن انواع کتابها در فضای فیزیکی و مجازی، عضویتهای رایگان، تخفیف چشمگیر و زیاد عرضه کتاب و … جایی برای بهانه های واهی نگذاشته اند.
در پایان اینکه «خودشناسی»، «جهل مرکب» را از بین می برد، با از بین رفتن جهل مرکب، «نیازهای واقعی» شناسایی می شوند، «انگیزه» و تلاش شکل می گیرد و فرد برای رفع نیازش «روشها» را می آموزد و بهترین، مؤثرترین و مناسبترین راه و روش را در پیش می گیرد و برای رسیدن به هدف -که فهم صحیح و دقیق از طریق مطالعه است- حتی موانع موجود در راه مطالعه را هم از پیش پای خود بر می دارد و آنها را کنار می زند.
به امید رسیدن ایران به بالاترین سرانه مطالعه سالانه